ناموجود

راننده تاکسی

مجموعه داستان کوتاه طنز

نویسنده
شابک
978-964-185-087-8
تعداد صفحات
112
نوبت چاپ
3
قطع
رقعی
جلد
شومیز
وزن
140
قیمت
80,000 ریال
گفتم: «ای بابا، معلما که نباید زیاد جوش بزنن… یعنی هر وقت عصبانی بشن می‌تونن سر سه سوت سرِ محصلا یه بلاملایی بیارن دل‌شون خنک شه. بلانسبت شما باشه ما یه معلم جغرافی داشتیم از اون رذلای درجه یک بود. یه روز همچی به ما یه اردنگی زد که خدا شاهده تا دو روز نمی‌تونستیم درست بنشینیم. دِ آخه یکی نبود بگه بی‌شرف! واسه یه کت‌وشلوار بی‌قابلیت که چسبی شده، تو باید بزنی طفل معصوم مردم رو شل‌وپل بکنی؟ حالا شکر خدا یه پیکان داشت که مام بعدش سر تا تهشو خط انداختیم و بی‌حساب شدیم. ولی عرضم اینه که بالاخره معلم‌ها راه خنکی دلشون همواره، اما مای بدبخت چی؟ الان من با این آش‌خور عوضی چی‌کار می‌تونم بکنم؟ می‌تونم بزنمش؟ مردودش کنم؟ والدینش رو بخوام؟ فوق فوقش زنگ بزنم پلیس و یه نخی بدم، مثلاً بگم رشوه می‌گیره یا سر پست سیگار می‌کشه که چار روز اضافه خدمت تو پاچه‌ش کنن. ولی آخه اینم شد دق‌دلی؟ این واسه من پول جریمه می‌شه؟»
یه خنده‌ای کرد و گفت: «ما شالله، شمام کم هنرمند نیستی، جوون!»

توضیحات تکمیلی

وزن140 گرم