برای اینکه رنگ را به صورتی مؤثر مورد استفاده قرار دهیم، لازم است بدانیم که رنگ همواره فریب میدهد.
به این منظور در وهلهٔ اول بایست پی ببریم که چگونه یک رنگ واحد میتواند ظواهر و نمودهای بیشماری به خود بگیرد. بهجای اینکه قوانین و قواعد هماهنگی رنگ را بهصورت مکانیکی بهکار ببندیم، بایستی ظواهر و نمودهای مشخص رنگ را ــ از طریق برشناخت تأثیر متقابل آنها ــ مثلاً با همرنگ نمایاندن و یا تقریباً مشابه جلوهدادن دو رنگ مختلف بهوجود آوریم.
این کتاب همچنین با ابتیکها و فیزیولوژی ادراک بصری کار را شروع نمیکند و همچنین با فیزیک نور و طول موج کاری ندارد، بلکه با تمرینهای عملی از طریق خدعهٔ رنگ (خطای حسی) نسبیت و نااستواری آن را به اثبات میرساند.
به این منظور در وهلهٔ اول بایست پی ببریم که چگونه یک رنگ واحد میتواند ظواهر و نمودهای بیشماری به خود بگیرد. بهجای اینکه قوانین و قواعد هماهنگی رنگ را بهصورت مکانیکی بهکار ببندیم، بایستی ظواهر و نمودهای مشخص رنگ را ــ از طریق برشناخت تأثیر متقابل آنها ــ مثلاً با همرنگ نمایاندن و یا تقریباً مشابه جلوهدادن دو رنگ مختلف بهوجود آوریم.
این کتاب همچنین با ابتیکها و فیزیولوژی ادراک بصری کار را شروع نمیکند و همچنین با فیزیک نور و طول موج کاری ندارد، بلکه با تمرینهای عملی از طریق خدعهٔ رنگ (خطای حسی) نسبیت و نااستواری آن را به اثبات میرساند.