ماکس هورکهايمر و تئودور آدورنو بر اين باورند که آزادی در جامعه با تفکر روشنگرانه پيوندی جدايیناپذير دارد و نگارش کتاب ديالکتيک روشنگری را نيز کوششی در جهت نقد روشنگری، بهمنظورِ ممانعت از پسرویِ اين شيوه از تفکر میدانند. به بيانی ديگر، آنان میخواهند با نقد کوبنده و بنيادين خود بر روشنگری، روشنگری را از زوال و تباهی نجات دهند. روشنگری برای آنان از يکسو شرط لازم و ضروری برای برپايی جامعهای آزاد است و از سوی ديگر فقط زمانی میتواند از تباهی نجات يابد و عامل آزادی جامعه شود که به نقد ريشهای فرايند تحققپذيری ايدههايش تن دردهد. البته همزمانی اين دو شرطِ مشخص بهمنظور دستيابی به هدفی معين، چيزی تازه در جنبش سوسياليستی نيست. رُزا لوکسِمبورگ هم با نقد کوبنده و بیپردۀ جنبش سوسيالدمکراسی، که خود نيز يکی از رهبران آن بود، قصد تضعيف اين جنبش را نداشت، بلکه قصد نجات آن را داشت و هدفش در نهايت مقابله با خيانتی بود که میانگاشت به ايدۀ سوسياليسم شده است. اما تجربه نشان داده است که همين نقد تعمدی که در جهت نجات دادن ايدهای يا جنبشی صورت میگيرد، اگر به افراط و تندروی کشانده شود، میتواند تغيير جهت دهد و به نتيجهای خلاف هدف اوليهاش منجر شود. نقد هورکهايمر و آدورنو را شايد بتوان نمونهای عبرتآميز از اين نوع نقد در نظر گرفت.کتاب سنجش ديالکتيک روشنگری کوششی است در جهت بررسی و نقد درونماندگار بعضی نظريههای مطرحشده در کتاب ديالکتيک روشنگری و نشان دادن و تشريح مدعيات نويسندگان آن و تأثيرات بهجا مانده از نظريههايشان بر جريانهای روشنفکری و اغلب چپگراست که بیپروا همۀ دستاوردهای روشنگری و مدرنيتۀ منتج از آن را در جوامع دمکراتيک نفی میکنند. در واقع کتاب پيش رو مدخلی است بر مطالعۀ کتاب ديالکتيک روشنگری و نيمنگاهی است انتقادی به برخی مباحث اصلی و پيرامونی آن، و نه بيش از اين. افزون بر اينها کوشش شده است تا برخلاف متن کموبيش پيچيدۀ اصل کتاب به زبان آلمانی، با بيانی روشن و شفاف و البته با روشی انتقادی، ديدگاهها و نظريههای اساسی نويسندگان کتاب و همچنين مباحث جانبی آن را نه تنها برای دانشجويان و پژوهشگران فلسفه و علوم اجتماعی، بلکه برای علاقهمندان عام اينگونه مباحث نيز بازگو شود.
شما نمی توانید محصول بیشتری را در مقایسه اضافه کنید